دلتنگ...

تا حالا شده دلت انقدر بگیره و انقدر بی حوصله بشی، ولی ندونی دلت از چی، دلت از کی، دلت از

کجا گرفته؟!!! تا حالا شده تو یه جمعی باشی ولی خودت و از همه جدا احساس کنی و انقدر تو

خیالات خودت باشی که نفهمی اصلا اطرافت چی میگذره؟!!! تا حالا شده خودت و تنهای تنها ببینی در

صورتی که تنها نیستی و یه عالمه دوستای خوب داری؟!!! نمیدونم چی بگم!!! خیلــــی بده دلت

اینجوری بگیره، طوری که حتی نتونی به زبونش بیاری یا اصلا بنویسی که شاید یه کم سبک شی!!!

 

 

غریبون آی غریبون، یه شعر تازه دارم واسه حال دلتون

نظرات 1 + ارسال نظر
یه بنده ی خدا جمعه 18 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 08:09 ق.ظ http://rooheashegh.persianblog.com

سلام ...دلتنگی خیلی بده ...دلتنگ هم که شدی امیدتو از دست نده و به خاطر من هم که شده زود به زود اپ شو ....
موفق باشی ..وبلاگت خیلی قشنگه ..خیلی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد